خلاصه کتاب

کتاب صوتی صدسال تنهایی» یکی از مشهورترین و برجسته‌ترین رمان‌های جهان اثر گابریل گارسیا مارکز» است. نسخه اصلی این کتاب به زبان اسپانیایی هست که تاکنون به بیش از ۳۰ زبان در دنیا ترجمه‌شده و جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرده است.


خلاصه‌ای از کتاب صوتی رایگان صدسال تنهایی در آدو:

ماجرای

کتاب در دهکده‌ای به نام آدو در آمریکای جنوبی قرار دارد اتفاق می‌افتد. زندگی و داستان ۶ نسل از یک خانواده که زندگی حقیقی و درعین‌حال عجیب‌ و غریب آن‌ها باعث ناب شدن کتاب شده است. سبک این داستان رئالیسم جادویی است سبکی که در آن افراد به‌ ظاهر حقیقی هستند اما ماجراهایی که در طی داستان پیش روی آن‌ها قرار می‌گیرد با دنیای حقیقی فاصله دارد. کتاب پر از شرح فرهنگ و درگیری‌های انسان‌ها در قاره آمریکای جنوبی و همچنین سرشار از تصاویر خیالی و جادویی می‌باشد. بسیاری بر این باورند که رئالیسم جادویی با این کتاب آغاز می‌شود.

مارکز خود را بیش از یک سال در خانه‌اش حبس کرد و تمام مدت در غار تنهایی‌اش مشغول نوشتن صدسال تنهایی بود کتابی که پس از انتشار تاکنون یکی از کتاب‌های پرفروش تاریخ بوده است و جایزه نوبل را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد.

این داستان که از دید سوم شخص یا دانای کل

روایت می‌شود از اجداد آقای بوئندیا که اولین کسانی بودند که در دهکده‌ی آدو ساکن شدند سخن به میان می‌آورد و درباره نسل آن‌ها توضیح می‌دهد تا شخص آقای بوئندیا که نسل ششم خانواده می‌باشد. او سرهنگی در شرف اعدام است و به خاطرات گذشته و اجدادش فکر می‌کند و به زمانی می‌اندیشد که حتی بسیاری از اشیا اسمی برای شناخته شدن نداشتند.

کولی‌های اولیه ساکن این روستا کارهایی جادویی و خرق عادت انجام می‌دادند و این جادوهای آن‌ها در خلال کتاب و در جای‌جای آن بیان می‌شود. در کنار آن از حقایق زندگی گفته‌ شده‌است. این کتاب جذاب و پیچیده می‌تواند به‌خوبی مخاطب را با خود درگیر و همراه کند زیرا تا آخر کتاب پیچیدگی و مرموز بودن خود را حفظ می‌کند. در این داستان اسامی نوه‌ها از روی نام اجدادشان برگزیده می‌شود.

تنهایی مبحثی است که تمام افراد این داستان به‌طور عمیق و دردناکی آن را احساس می‌کنند. شیوه سیلان ذهن در این کتاب مدام مخاطب را در میان زندگی نسل‌های این خانواده به گذشته و آینده می‌کشاند. از ماجراهای عجیبی که در این کتاب رخ می‌دهد می‌توان به عروج به آسمان یکی از آن‌ها و یا کشته شدن هر ۱۷ پسر سرهنگ آئورلیانو اشاره داشت. همین‌طور مرگ‌های جادویی و عجیب آن‌ها که با معیارهایی که ما از حقیقت می‌شناسیم جور درنمی‌آیند. تولد فرزند دم‌دار، فرود آمدن گل از آسمان و. همگی جزو عجایب داستان هستند.

مارکز غم و اندوه و زیبایی و مسائل مختلف مربوط به کشور کلمبیا را تغذیه‌ای برای تخیلات خود برمی‌شمرد و با ادغام حقایق و عنصر خیال و جادو سعی در معرفی و شناساندن مردم آمریکای لاتین دارد. از شخصیت‌های مهم این داستان می‌توان به خوزه آکاردیو بوئندیا، خوزه آکاردیو، آئورلیانو بوئندیا، اورسولا، پیلار ترنرا، فرناندا دل کارپیو و. اشاره داشت.


قسمت‌هایی از متن کتاب صدسال تنهایی:

آئورلیانو یازده صفحه دیگر را هم رد کرد تا وقتش را با وقایعی که با آن‌ها آشنا بود تلف نکند و به پی بردن رمزگشایی لحظه‌ای که در آن به سر می‌برد مشغول شد و همچنان به آن رمزگشایی ادامه داد تا اینکه خودش را در هنگام رمزگشایی آخرین صفحه آن نوشته دید؛
انگار که خودش را در آیینه‌ای ناطق ببیند. در این موقع همچنان ادامه داد تا از پیش‌بینی و یقین تاریخ و نوع مرگش آگاه شود؛ اما دیگر نیازی نبود که به خط آخرش برسد؛ زیرا فهمید که دیگر هرگز از آن اتاق بیرون نخواهد رفت؛
چون پیش‌بینی شده بود که شهر مادو درست در همان لحظه‌ای که آئورلیانو بابیلونیا رمزگشایی نوشته‌ها را به‌ پایان می‌رساند، با آن توفان نوح از روی کره زمین و از یاد نسل آدم محو می‌شود و هرچه در آن نوشته آمده، دیگر از ابتدا تا همیشه تکرار نخواهد شد؛
چون نسل‌های محکوم‌ به صدسال تنهایی بر روی زمین فرصت زندگی دوباره‌ای را نخواهند داشت».

وقتی‌که نجار برای ساختن تابوت قدش را اندازه می‌گرفت از میان پنجره متوجه شدند که از آسمان گل‌های کوچک زردرنگی فرومی‌بارد. باران گل تمام شب به‌صورت طوفانی آرام بر سر شهر بارید. بام خانه‌ها را پوشاند و جلوی درها را مسدود کرد.
جانورانی که در هوای آزاد می‌خوابیدند در گل غرق شدند. آن‌قدر از آسمان گل فروریخت که وقتی صبح شد تمام خیابان‌ها مفروش از گل بود و مجبور شدند با پارو و شن‌کش گل‌ها را عقب بزنند تا مراسم تشییع‌جنازه در خیابان برگزار شود».

خوزه آرکادیو، ناگهان لبه‌برگردان‌های کت او را چسبیده و از زمین بلند کرد و صورت او را در مقابل صورت خودش گرفت و گفت: این کار را برای این انجام دادم که ترجیح می‌دهم جسم زنده تو را با خودم به این‌طرف و آن‌طرف بکشم، نه جسد مرده‌ات را».

نگران نشد. گفت: ما ازاینجا نمی‌رویم. همین‌جا می‌مانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شده‌ایم. خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: اما هنوز مرده‌ای در اینجا نداریم. وقتی کسی مرده‌ای زیرخاک ندارد به آن خاک تعلق ندارد».

آئورلیانو اکنون نه‌ تنها همه‌چیز را می‌فهمید، بلکه تجربیات برادرش را قدم‌ به‌ قدم برای خود مزمزه می‌کرد. یک‌بار که برادرش جزئیات عشق‌بازی را برای او شرح می‌داد، صحبتش را قطع کرد و پرسید: چه حسی به آدم دست می‌دهد؟ خوزه آرکادیو بلافاصله جواب داد: مثل زله است».


گابریل گارسیا مارکز نویسنده‌ای که از تنهایی عمیق انسان‌ها می‌نویسد:

گابریل خوزه گارسیا مارکز رمان‌نویس شهیر و فعال ی در سال ۱۹۲۷ در کلمبیا متولد شد. او به دلیل فعالیت‌های ی‌اش در جوانی ساکن مکزیک شد و آثار ادبی ارزشمندی را خلق کرد که معروف‌ترین آن‌ها صدسال تنهایی است. او به خاطر نگارش این کتاب موفق به دریافت جایزه ادبی نوبل شد و در سطح جهانی به شهرت زیادی دست‌یافت. برخی او را بنیان‌گذار سبک رئالیسم جادویی می‌دانند و نویسندگان زیادی با تاثیر پذیرفتن از او به خلق آثارشان دست‌زده‌اند. مارکز در بین مردم آمریکای لاتین به گابو شهرت دارد. مارکز در آثارش از درد و رنج و حقیقت زندگی انسان‌هایی می‌نویسد که مورد جور و ستم حکومت‌های دیکتاتوری قرارگرفته‌اند. مارکز در سال ۲۰۱۴ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. از آثار او می‌توان به صدسال تنهایی، عشق سال‌های وبا، گزارش یک آدم‌ربایی، پاییز پدرسالار، ساعت شوم، ژنرال در هزارتوی خود و. را نام برد.

برای دانلود رایگان کتاب صوتی صد سال تنهایی کلیک کنید


مشخصات

آخرین جستجو ها